محل تبلیغات شما



دیروز همسایمون اومد گفت زعفرون نمیخوای منم گفتم چرا یک کیلو بیار این بنده خدام رفته دو کیلو آورده حالا میبینم گل زعفرون منظورش بوده نه خود زعفرون تازه اونم برا پاک کردن نه فروشی اینقد خودمو فحش دادم هنوزم تموم نشده دلم میخواد بریزمشون سطل آشغال ​​​​​​

چرا روم نشد راستشو بگم


یادش بخیر برا آزمون ارشد میخوندم کتابخونه امام صادق برج آلتون سینما هویزه. 

دلم تنگ شد برا اون موقعا. 

یادش بخیر یک بار کتابخونه داشتم درس میخوندم دوستم زنگ زد گفت فیلم هیس دخترها فریاد نمی‌زنند قشنگه بیا بریم باهم ببینیم از کتابخونه تا سینما پنج دقیقه ام راه نبود خلاصه راضیم کرد رفتیم فیلمو دیدیم بعدم اومدم کتابخونه وسایلمو جمع کردم رفتم خونه ناهار

کلا من اهل کنکوری درس خوندن نبودمو نیستم


در رابطه با گرون شدن بنزین تنها حرفی که میتونم بزنم اینه که خدا لعنتشون کنه. 

تنها دلخوشی مون دورادور با ماشین بود روستاهای اطراف که اونم گرفتن. 

مبلغی که به یارانه اضافه کردن اونم نه به همه راننده تاکسی ها از دماغ اونایی که ماشین ندارن هم درمیارن. 

نمیدونم چرا ما ساکتیم عین قورباغه آرام پز پخته شدیم و دیگه نمیتونیم فریاد بزنیم نمیتونیم بفهم


اصولا همیشه میگم میخندم کم پیش میاد ناراحت شم ولی وای به اون روز که به دلم بیاد سخت فراموش میکنم حرفی که به دلم بیاد بدتر اینکه کسی که اون حرفو زده جای معذرت خواهی بگه من این حرفو نزدم. 

درد فقط ینی این. 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

dumb and dumber and dumbest